چطور پرویز دهداری و سعید پورصمیمی ۴۰ سال بعد به هم رسیدند؟
تاریخ انتشار: ۸ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۲۲۵۵۰
همشهری آنلاین: پورصمیمی با بازی در فیلم برادران لیلا (سعید روستایی/۱۴۰۲) از شعاع توجه افکارعمومی به مرکز آن رسید. وقتی فایل فیلم در نوروز فسیلی سینماها از سیستمهای خانگی ملاحظه شد و در شبکههای اجتماعی در پستهای فراوان محل مناقشه، همه از دور و نزدیک از مرد ۸۰سالهای گفتند که در میان انواع بازیگر جوان و میانسال فیلمی پربازیگر کم نیاورده.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با حذف بسیاری از معیارها و تعطیلی بسیاری از استودیوها پس از انقلاب در نیمهاول دهه۶۰ با راهافتادن تولید به سبک جدید دولتی، تعاونی کارگردانان جوان و سالخورده برای پیدا کردن بازیگران دوران جدید راهی سالنهای نمایش تهران شدند تا از تاریک و روشنای صحنههای نمایش برای نقشهای فیلم تازه خود ترکیب را کامل کنند.
پورصمیمی نام شناختهشدهای در تئاتر مدرن ایران در دهه ۱۳۵۰ برای وارد شدن به سینمای دهه ۱۳۶۰ در فیلمی حاضر شد که ۲ بازیگر اصلیاش چهرههای معروفی از تئاتر مشهد و مرکز بودند. ناصر تقوایی، مثلث خورشید و فرحان و ملول را با ارجمند و نصیریان و پورصمیمی پرکرد. این نخستین حضور سینمایی او بود و درحالیکه تولید طولانی فیلم هر بازیگری را در آن ساحل مفلوک برای تداوم احساس نقش به فلاکت میانداخت، پورصمیمی با گوهری از غوص برگشت که تا ابد نگین انگشتری نقشدوم تردست را به نام او سند زد اما نیمهدوم دهه۶۰ زمین و زمان صحنهای فراهم کرد تا او فاصله خود را از همه دورودورتر کند.
سعید پورصمیمی با ۳ نقش تاریخی در سینمای دهه ۱۳۶۰ نمادی از تحول در بازیگری سینمای ایران شد. او با این ۳ نقش، بازیگری براساس الگوهای روایی را که در سینمای عامهپسند به یک روش تبدیل شدهبود را با سنتهای شخصیتسازی در تئاتر متحول کرد. گسترش ایدههای شخصیتپردازی با کمترین جلوهگری اما عمیق و مؤثر با امکانات بدنی و بیانی. برای چنین چالشی پورصمیمی به اندازه کافی باتجربه و به میزان لازم آماده بود.
در سینمای عامهپسند ایران در هر دوران کنار ستارهها تعداد مشخصی بازیگر برای نقشهای دوم وجود داشت که از فیلمیبهفیلم دیگر حاضر میشدند. آنها شخصیت- بازیگرانی شناخته شده بودند که تماشاگران از روی فهرست منتشر شده میتوانستند بدون دیدن فیلم نقشهای آنها را بهدرستی حدس بزنند؛ بازیگرانی که نقشهای دوم مثالی از برادر و پدر و پدربزرگ تا خواهر و مادر و مادربزرگ از دلال و خلافکار و قاتل تا رفیق بامعرفت و کاسب محل و جاهل منطقه را بازی میکردند. پورصمیمی در نیمهدوم دهه ۱۳۶۰ با ۳ نقش دوم در۳ فیلم «ناخداخورشید»، «تحفهها» و «پردهآخر» با بازی تحسینشده و سیمرغگرفته در ۳ نقش ملول، توسل و جامی پرونده نقش دوم را به شکلی بست و بهنوعی باز کرد. سینمای نیمهصنعتی ـــــ نیمهاستودیویی ایران که از بسیاری از جاذبههای روایی محروم شده بود حالا باید به روشهای دیگری صحنه خالیشده را از احساس پرمیکرد. وردست، خانهزاد و تردست در ۳ فیلم تاریخی به پورصمیمی اجازه داد که پیشنهادی برای همه نقشدومهایی باشد که شاید خمیرش بیشتر از نقشاول آب میخورد.
مدیران تولید فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی هربار که با نقشی سخت روبهرو میشدند که در مدت کوتاهی باید گذشته یک شخصیت را در فیلم جاری میکرد، شماره سعید پورصمیمی را میگرفتند. شاید شیرینکاری تاریخ باشد که ۲نقشاول(تکدرختها و ایران سرای من است) در ۲ فیلم متفاوت از ۲ کارگردان از ۲ نسل دور از هم (سعید ابراهیمیفر و پرویز کیمیاوی) به تاریخ سپرده شد. اگرچه آبادانیها و تاغروب تا حدودی جورکش نقشهای اول پورصمیمی برای بازتاب در میان مردم بودند اما هیچکدام به اندازه بازی در سریال فراوان دیدهشده حمید لبخنده، پورصمیمی را به میان مردم نبرد. اگر ایرج راد و آزیتا لاچینی در نقش والدین مریم، نماینده تشخص بودند سعید پورصمیمی و ثریا قاسمی در نقش والدین محمد نماد صمیمیت بودند. مردمی که با این شخصیتها زندگی کردهاند از پورصمیمی بسیار یاد میکنند. با همین یاد و خاطرات است که چشم تماشاگران در بین همه بازیگران جوان دنبال پورصمیمی است تا ببینند او برای بازی در نقش پرویز دهداری از چنته تجربهاش در ۴ دهه چه دستاوردی برای سینمای ایران رقم خواهد زد.
کد خبر 840956 منبع: همشهری آنلاین برچسبها بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران مجله سینمای ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران مجله سینمای ایران سعید پورصمیمی سینمای ایران نقش دوم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۲۲۵۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۷ فیلم که مثل «بیبدن» بر اساس پروندهای واقعی ساخته شدهاند
همشهری آنلاین: پروندههای جنایی یکی از متداولترین منابع اقتباس سینمایی در جهان مخصوصا در هالیوود هستند. فقط در دو دهه اخیر پروندههای جنایی مختلفی دستمایه ساخت فیلم سینمایی قرار گرفتهاند، از «زودیاک» گرفته تا «جانی بوستون». در سینمای ایران پرداختن به پروندههای جنایی به اندازه هالیوود رواج ندارد، چراکه موانعی زیادی در مسیر به تصویر کشیدن آنها وجود دارد. با این حال، در سالهای اخیر برخی کارگردانان و فیلمنامهنویسان با رایزنیهایی که با مسئولان انجام دادهاند، امکان به فیلم درآوردن تعدادی از پروندههای جنایی را در چارچوبهای توافقشده به دست آوردهاند. جدیدترین نمونهای که در سینمای ایران یک پرونده جنایی را مبنای اقتباس قرار داده، «بیبدن» ساخته مرتضی علیزاده است که خط داستانی آن با پرونده مشهور «غزاله و آرمان» بسیار مشابهت دارد، هرچند کارگردان فیلم بارها چنین مشابهتی را رد کرده و فیلمش را حاصل چند پرونده جنایی و نه یک پرونده خاص دانسته است. جز این فیلم، کدام فیلمها در سینمای ایران بر اساس یک پرونده جنایی واقعی بودهاند؟
ماهی و گربه (۱۳۹۲)
«ماهی و گربه» ساخته شهرام مکری فیلمی است با بیش از دو ساعت زمان و تکپلان درباره گروهی جوان که دور دریاچهای کمپ زدهاند و در نزدیکی دریاچه سه مرد میانسالِ عجیبوغریب کلبهرستورانی را میچرخانند. نمیشود گفت این فیلم مستقیما از روی پرونده جنایی خاصی اقتباس شده. جملهای در ابتدای فیلم میآید که میگوید این فیلم بر اساس ماجرای واقعی رستورانی بینراهی که از گوشت چرخکرده انسان استفاده میکرده ساخته شده است. این خبر، حتی در صورت موثق بودن هم، در خود فیلم چندان مهم نیست. «ماهی و گربه» فیلم فرم است تا مضمون.
خشم و هیاهو (۱۳۹۴)
پرونده قتل لاله سحرخیزان، همسر ناصر محمدخانی، بازیکن سالهای دور تیم فوتبال پرسپولیس و تیم ملی، تا مدتها تیتر اول رسانهها بود و مردم هم با کنجکاوی اخبار این پرونده را دنبال میکردند. زنی به نام شهلا جاهد، همسر صیغهای محمدخانی، به عنوان متهم به قتل دستگیر شد و با اینکه پس از گفتوگویی با محمدخانی حاضر به پذیرش اتهامش شد، اما تقریبا در ۸ سالی که تا روز اجرای حکم اعدام در زندان بود، هیچگاه قتل لاله را گردن نگرفت. «خشم و هیاهو» ساخته هومن سیدی به این پرونده پرداخت و اتفاقا محمدخانی به استفاده بیاجازه دستاندرکاران فیلم از این ماجرا معترض شد. مطابق معمول هم سیدی ارتباط فیلمش با این پرونده را تکذیب کرد.
لانتوری (۱۳۹۵)
تنها قسمتی از فیلم «لانتوری» ساخته رضا درمیشیان است که یک پرونده جنایی را تداعی میکند. پاشا که بارها علاقهاش را به مریم ابراز کرده و از سوی او پس زده شده، در نهایت با پاشیدن اسید روی مریم از او انتقام میگیرد. پاشا دستگیر میشود و مریم در قصاص او مصر است. صحنه قصاص پاشا یادآور پرونده آمنه بهرامی و اسیدپاشاش است. آمنه تا مدتها حاضر به رضایت دادن نبود و بر اجرای حکم قصاص پافشاری میکرد، اما دست آخر از اجرای حکم قصاص که منجر به نابینایی اسیدپاش میشد گذشت کرد.
طلاخون (۱۳۹۶)
مهین قدیری قاتل سریالی بود که پس از قتل ۵ زن و یک مرد در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۸ دستگیر و در ۲۹ آذرماه سال ۱۳۸۹ در زندان چوبیندر قزوین اعدام شد. بخشهایی از داستان مهین در فیلم «طلاخون» ساخته ابراهیم شیبانی با بازی شهاب حسینی آمده است. فیلم در اکران موفق نبود و شباهتش با پرونده مهین هم خیلی مورد توجه قرار نگرفت. مهین در اعترافاتش گفته بود به دلیل مشکلات مالی و بدهی دست به قتل زده بود. محمدحسین حیدری نیز مستندی به نام «داستان مهین» بر اساس این پرونده ساخته بود.
هزارتو (۱۳۹۷)
سال ۱۳۹۳ محمدامین ۵ ساله در شهرستان جوین ربوده میشود و ربایندگان در تماس با خانواده این کودک درخواست ۵۰۰ سکه طلا میکنند. پلیس پس از مطلع شدن از ماجرا دست به کار میشود و افرادی را که مظنون به همکاری با ربایندگان هستند بازداشت میکند. با مرگ یکی از این افراد، سایر دستگیرشدگان از همکاری با پلیس خودداری میکنند و سرنوشت بچه مبهم باقی میماند. این پرونده موضوع فیلم «هزارتو/ لابیرنت» ساخته حسین ترابی بود که شهاب حسینی و پژمان جمشیدی در آن بازی داشتند. فیلم خیلی دیده نشد و نتوانست توجهی جلب کند.
عنکبوت (۱۳۹۸)
سعید حنایی مردی چهل ساله بود که از مرداد ۱۳۷۹ تا مرداد ۱۳۸۰ در مشهد ۱۶ زن خیابانی را کشت. آخرین زنی که حنایی قصد کشتن او را داشت توانست از دستش بگریزد و ماجرا را به اطلاع پلیس برساند. حنایی پس از دستگیری عنوان کرده بود که انگیزهاش از این قتلها خیرخواهانه بوده و هدفی متعالی را دنبال میکرده است. مستند «و عنکبوت آمد» که مصاحبههای نابی با حنایی داشت از این ماجرا ساخته شد. بعدها این مستند و خود پرونده سوژه فیلم «عنکبوت» ساخته ابراهیم ایرجزاد شد که تقریبا دو سالی طول کشید تا توانست با جلب رضایت مسئولان به روی پرده برود. محسن تنابنده نقش حنایی را بازی میکرد.
علفزار (۱۴۰۰)
این فیلم الهامگرفته از ماجرایی واقعی در سال ۱۳۹۰ در اصفهان الهام گرفته است. در این پرونده ۶ مرد به صورت غیرقانونی وارد یک مراسم خانوادگی در باغی میشوند و پس از حبس کردن مردان، به زنان تجاوز میکنند. کاظم دانشی، کارگردان فیلم، در اولین تجربه ساخت فیلم بلندش موضوعی ملتهب و سخت را برای کار برگزید که اتفاقا به لطف حضور پژمان جمشیدی اکرانی نسبتا موفق داشت. او فیلمنامه «بیبدن» را هم نوشته که باز بر اساس پروندهای جنایی مشهوری است. اخیرا خبرهایی درباره ساخت سریالی بر اساس یک پرونده جنایی به دست او شنیده شده است. گویا دانشی علاقه خاصی به پروندههای جنایی دارد.
کد خبر 847038 منبع: همشهری آنلاین برچسبها کارگردانان سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران مجله سینمای ایران قتل - قاتل